درخشش شمشیر
بوی چرم آغشته به صمغ در مشامت..
و نقاب آهنین فولادگون بر چهرهات..
آن زمان که به ندای استادت،
فنون شمشیر زنی و رزم آموختی...
او به تو هر چه میدانست آموخت..
تا اینگونه هیچ بَنیبَشری هراس در دل تو نیافکند..!
و اکنون با هر فریاد خبیثی..
این تویی که انتقامت را میستانی..
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۱ ساعت 14:57 توسط ḿØß¡Ŋ
|
A Fine Day To Exit