سایهای که خورشید را بلعید
ای فراری...
یعنی تو اینقدر شکنندهای!؟
از چی فرار کردی؟ از ترس یا حقیقت؟
چیزهایی هست که همیشه خراب میکنی!
میتونی درستشون کنی؟
ای فراری...
توی این آشفتهبازاری که درست کردی بمون..
ویرانهای بساز که داخلش سکوتت بلندتر از فریادت باشه..
تو میتونی تنها باشی و همه چیزو به حال خودش رها کنی..
این انتخاب نیست، پناهیست که تو رو به یاد خودت میندازه!
شکستها رو میشه ترمیم کرد..
اما اونچه که در دلها شکسته، صداش تا ابد میمونه...
+ نوشته شده در یکشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۴ ساعت 2:2 توسط ḿØß¡Ŋ
|
A Fine Day To Exit